پيامهاي اتاق
+
امروز باخودم خلوت کرده بودم،،برايش از عيد هاي خيالي که باتو گذرانده بودم گفتم،،،دل کوچکم عجيب بغض داشت،،وقتي حرف هاي ناتمامم را ورق ميزدم به سکوت وادارم کرد وسخت مرا درآغوش گرفت وبر همه خيال هايم مشت کوبيد.«نسرين 94بهمن»
آيدا خانوم ♥**
94/11/16